فضیلت ها و ویژگی های یاران حسین (ع)

فضیلت ها و ویژگی های یاران حسین (ع)

فضیلت ها و ویژگی های یاران حسین (ع)

فضیلت ها و ویژگی های یاران حسین (ع)

فضیلت ها و ویژگی های یاران حسین (ع)

فضیلت ها و ویژگی های یاران حسین (ع)
فضیلت ها و ویژگی های یاران حسین (ع)
ثبت شده در ستاد ساماندهي وزارت فرهنگ و ارشاد
تبلیغات در سایت ما تبلیغات در سایت ما تبلیغات در سایت ما
موضوعات
آرشیو
پشتيباني آنلاين
آمار
نویسندگان
نظرسنجي
جستجو
جدید ترین مطالب
امکانات جانبی
تبلیغات
فضیلت ها و ویژگی های یاران حسین (ع)

 فضیلت ها و ویژگی های یاران حسین


 

کربلا، جغرافیای ایمان، ایثار و پاکبازی و عاشورا، تاریخ حماسه و عشق و حقیقت خواهی است.

حق در هیچ تاریخ و جغرافیایی، این همه زیبا و شکوه مند و زلال، چهره ننموده است.

کربلا، رویارویی درستی و درشتی است؛ عریانی زشتی و پلشتی و ایستادن بی پرده نور در مقابل تباهی و سیاهی است. مطالعه این کتاب روشن و به تعبیر اباعبدالله «اسوه»1 چراغی ظلمت سوز پیش رویمان خواهد افروخت تا راه را از بی راهه و کژراهه بشناسیم و سالک واصل پاکی و تابناکی باشیم؛ که حسین، کشتی نجات در همه هنگامة طوفان خیز و مصباح هدایت در ازدحام و ریزش تاریکی ها و ره گم کردن هاست.

ما هنوز و همیشه، نیازمند شناخت و فهم همه سو نگرانه این نهضت سترگ و بزرگ هستیم تا در آیینه شفاف آن، حقیقت را تماشا کنیم و در گذار از عقبه ها و خطرگاه ها و حضور در صحنه ها و حادثه ها، خالص ترین و ناب ترین الگو را فرارو داشته باشیم که هیچ حادثه ای در تاریخ اسلام، به خلوص و پالایش یافتگی عاشورای حسینی نمی توان یافت؛ حتی نبردها و رخدادهای عظیم عصر پیامبر صلی الله علیه وآله به پاکی و زلالی عاشورا نیستند که امام عاشورا، تصفیه یافته ترین عناصر را به کربلا آورد تا بی نقص ترین نمونه و اسوه را به تاریخ عرضه کند.

شناخت کربلا و فهم عاشورا، بی شناخت صحابه پاکباز و بصیر اباعبدالله علیه السلام ممکن نیست؛ شناخت انسان هایی که بینش و بصیرت به راه حسین، به کربلایشان آورد تا در نهایت عطش و آتش و خطر، عاشقانه و عارفانه جان ببازند و جاودانه شوند. آنان سخن و سرودشان این بود که ما با انگیزه های مصفا و بصیرت های پایا، جان به رزم گاه آورده ایم.

مردان و زنانی که راه شناس و امام شناس و دشمن شناس بودند، از سیر و سلوک شبانه، پل به روزهای شورانگیز و عرصه نبردهای هولناک و خطیر می زدند. (زاهدان شب و شیران روز) با جانی آفتابی، بی تاب لحظه های شهادت و وصل بودند و سازش ناپذیر و قاطع و مصمم، صبور دشوارترین آزمون ها و ابتلائات.

شناخت عاشورا، بی شناخت این صحابه، شناختی ابتر و نارساست. این شناخت، جان ها و روح هایی را در معرض نگاه و احساس و اندیشه می نشاند که جز شگفتی، شیفتگی و شکفتگی جان و اندیشه، ره آوردی نخواهد داشت.

فضیلت ها و ویژگی های یاران حسین علیه السلام

حضور در صحنه ای که کشته شدن، فرجام و انجام ناگزیر آن است؛ ماندن در عرصه ای که سی و سه هزار شمشیر و نیزه و تیغ، نیروهایی اندک و محاصره شده را نشانه رفته است و ایستادن در عطش و شماتت و شقاوت، هنر روح های بزرگ و معرفت های ژرف و ایمان های ریشه دار است، تزلزل و تذبذب، هراس و گریز، توجیه و بهانه، مهمان قلب ها و اندیشه های به حق پیوسته نمی شود؛ «ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه...؛ (فصلت،30) آنان که گفتند پروردگار ما الله است و پایداری و استقامت ورزیدند فرشتگان برایشان فرود می آیند...»

یاران حسین علیه السلام، آینه همه فضیلت ها و عظمت ها و عصاره و خلاصه خوبی و پاکی و پارسایی اند و اباعبدالله خود، در توصیفشان فرمودند: «به خدا سوگند، آنان را از خود راندم و آزمودم و آنان را صخره های ستبر و نفوذ ناپذیر کوهستان و شیفتگان به مرگ یافتم؛ آن سا ن که کودک شیرخوار، شیفته و دل بسته آغوش مادر و نوشیدن شیر اوست.»2

آن چه طرح می شود، بخشی از شاخصه ها و امتیازات آن اصحاب پاک باز است؛ بی تردید اگر دقیق تر و عمیق تر بخواهیم بگوییم، باید آنان را تجلی معانی و ارزش های قرآن در کربلا بخوانیم که قرآن تنها در یک حادثه به تمام و کمال جلوه کرده و تحقق عینی و بیرونی یافته است و آن، کربلاست.

1. معرفت و فهم عمیق

اگر شعله یقین در جان باشد، همه دغدغه ها، وسوسه ها، تردیدها و حیرت ها را خاکستر می کند. گره خوردن یقین با جان و چیرگی آن بر رای و عزم انسانی، به قدم ها در رفتن، شتاب و جهت می بخشد و عبور از خارزارهاو دام چاله ها را ممکن و میسر می سازد. همین است که خواسته سالک و ره پوی حقیقت این است که : «خدایا! یقین را در قلبم جایگزین گردان و آن را بر اندیشه و تصمیم و عزمم چیرگی بخش.»2

وقتی معرفت نباشد، انحراف و تباهی زاده می شود. کج روی و انحطاط چهره می نماید و خود فریبی و دیگر فریبی، گستره زندگی را پر می کند. در قلمرو دین، عبادت بی معرفت، خطرآفرین است.

نفهمیدن عمیق راه یا فقدان تفقه در دین، عناصری می سازد که همچون خوارج، شب زنده دار، قاری قرآن و زاهدنما، اما بازیچه شیطان و ابزار دست ستم گران و صحنه گردانان و سیاست بازان فریب کار می شوند. رسول خدا صلی الله علیه وآله، پدیدآیی چنین جریان هایی را هشدار داده و فرموده بود:

«در میان شما گروهی پدید می آیند که شما، نماز و روزه خود را در برابر نماز و روزه آنان و اعمالتان را در مقابل اعمال آنها ناچیز و اندک می شمارید؛ ]در حالی که[ قرآن می خوانند و این خواندن از گلویشان فراتر نمی رود و چونان تیری که ازکمان برون آید، از دین بیرون می روند.»4

پیامبر، این گروه را «یمرقون من الدین» می شناساند و مارقین عصر امام علی علیه السلام، مگر چنین نبودند؟ خشک مغز و کج فهم و لجوج و سرسخت و سطحی نگر. ابن عباس، سفیر علی علیه السلام، برای مذاکره با خوارج در بازگشت، شگفت زده از رفتار عابدانه آنان چنین توصیفشان کرد که:

«سجده های طولانی، پیشانی هایشان را پینه بسته است و دست هایشان چون زانوی شتران از کثرت سجده و برخاک افتادن، چین خورده است. لباس هایشان کهنه و ساده و رنگ باخته است. آنان را مردمی مصمم و استوار در باورهایشان و آماده در اجرای آرمان هایشان یافتم.» 5

مگر سپاه عمرسعد نماز نمی خواند؟ هرروز در کربلا، صدای اذان از دوسو برمی خاست. دو گروه رو به قبله نماز می گزاردند و شگفتا که در نماز، سپاه عمر سعد، به پیامبر صلی الله علیه و خانواده اش سلام می دادند؛ بی آن که بیندیشند که فرزند پیامبر و روح نماز، در اردوگاه مقابل ایستاده است. فقر معرفت، سی وسه هزار سپاه را به میدان آورده است که هر روز در فرات غسل می کنند تا با تقرب و پاکی، حسین و یارانش را ذبح کنند و بهشت و رضوان الهی را به دست آورند!

وقتی عمر سعد در صبح گاه عاشورا، تیر در کمان می نهد و نخستین تیر را به سمت اردوی حسینی پرتاب می کند، فریاد می زند: «یا خیل الله ارکبی و بالجنه ابشری» و همه را به گواهی می گیرد که نخستین تیر را من انداختم؛ همگان به شوق بهشت]![ حسین و یارانش را تیرباران می کنند.

یاران حسین علیه السلام، به معرفت عمیق و تزلزل ناپذیر رسیده اند. خوب می دانند کجا آمده اند، چرا آمده اند و چه باید بکنند. هم دشمن شناسند، هم خودشناس و هم راه شناس و هم بیراهه شناس.

وقتی علی اکبر در منزل گاه قصر بنی مقاتل، از زبان پدر، استرجاع شنید و علت را پرسید، امام فرمود: هاتف غیبی خبر داد که مرگ در کمین است و این کاروان، رهسپار مرگ است. علی اکبر پرسید: «مگر ما بر حق نیستیم؟» امام فرمود: «به خدایی که فرجام همه ما بازگشت به سوی اوست، ما برحقّیم» و علی اکبر بی درنگ پاسخ داد: «ای پدرجان! پس پروا و هراسمان ازمرگ نیست.»

این پرسش ها و پاسخ ها، شناخت عمیق و استوار از راه و انتهای راه را بیان می کند.

اباعبدالله علیه السلام پس از شهادت حضرت حبیب ـ پیرپارسا و پاک باز کربلا ـ فرمود:

«خداوند تو را برکت دهد! چه صاحب فضیلتی بودی که قرآن را در یک شب ختم می کردی!»

قرآن فهمی و دفاع از حریم قرآن و ارزش های الهی و فهم و درک موقعیت و جایگاه اباعبدالله، به یاران عاشورا، اراده و عزم نبرد و مقاومت می بخشید. در رجزهای یاران، می توان این بصیرت و درک را ردیابی کرد. با همه ایجازی که در رجزها هست، مرزبندی و شناساندن دو اردوگاه، روشن و صریح دیده می شود. آنان با زبان رجز می گویند می دانیم کجا ایستاده ایم، چه کسی را همراهی و پاسداری می کنیم و جبهه مقابل، چه کسانی و با چه انگیزه ها و باورهایی هستند.

حربن یزید ریاحی در میدان رجز می خواند و می گوید:

من، حرم و پناهگاه مهمان، گردن هایتان را به مهمانی تیغ می برم برای پاسداری ازحریم بهترین انسانی که به مکه قدم گذاشت و در این کشتن و مبارزه، با شما هیچ گونه بی عدالتی و بیدادگری نمی بینم.6

این مرزبندی که دفاع از حسین را دفاع از پیامبر و کربلا از مکه و مبارزه با سپاه کوفه را مبارزه با سپاه مشرکان مکه ببیند و جهاد در کربلا را عین عدالت و دادگری بداند، گواه بصیرت و قدرت تطبیق و تشخیص عمیق یاران عاشوراست.




تعداد بازديد : 493
شنبه 15 / 9 / 1390 ساعت: 13:14
نویسنده:
نظرات()
می پسندم نمی پسندم
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:







درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
تبادل لینک هوشمند
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
خبرنامه
آخرین نظرات کاربران